نماینده مجلس : لاپوشانی نکنیم / مطالبات معترضان ، بیشتر سیاسی است نه اقتصادی/ بخشی هم قابل انکار نیست ، ریشههای اجتماعی در داخل کشور دارد
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۷۱۳۱۵
اعتراضات و مطالبات مردمی در سال ۱۴۰۱ بر خلاف اعتراضات گذشته دارای وجهی متفاوت است که باید آن را ریشهیابی کرد. به گفته محمود عباس زاده همیشه باید واقع بینانه اصول تاکتیکهای حکمرانی و اصول حکمرانی و تصمیمات را به روز کنیم و از جامعه بازخورد بگیریم و خود را با شرایط جدید جامعه تطبیق دهیم. و نگران نباشیم از بازخورد گرفتن از ساختارها، نگران نباشیم از اصلاحات، نگران نباشیم از اصلاح امور، نگران نباشیم از اصلاح تصمیمات.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او معتقد است که ما باید شروع کنیم به تبعیضزدایی از همه قوانین و مقررات، آییننامههای مربوط به اشتغال و امتیازات. و اجازه ندهیم رانتها شکل بگیرد. رانت را به قانون تبدیل نکنیم.
این نماینده بخشی از اعتراضات را دردی در جامعه و برخی را توطئه دشمنان میداند. و معتقد است که درمان درد جامعه بسیار ساده است اما باید خوب تشخیص داده شود. انباشتی از بغضها در نسل جدید ایران به وجود آمده است؛ تناقضات زیادی را میبینند | نکته بدون ابهام اغتشاشات؛ تفاوت مهم ناآرامیهای امسال با ۸۸ و ۹۸
در ادامه گفتوگوی با محمود عباس زاده مشکینی مدیر کل سیاسی وزارت کشوردر سال ۸۵، استاندار سابق ایلام و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را میخوانید.
شما ریشه اعتراضات اخیر را در چه چیزی می دانید؟ برخی معتقدند ریشه اقتصادی دارد و برخی می گویند ریشه اجتماعی یا فرهنگی دارد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که جمهوری اسلامی از بدو پیروزی پیوسته تحت شدیدترین فشارها وتحریمها و توطئههای قدرتهای بزرگ دنیا با هدایت و راهبری آمریکا قرار گرفته است. و هر روز این فشارها بیشتر شده و این باعث شده است که بخش غالبی از انرژی جمهوری اسلامی ایران صرف خنثی کردن این فشارها شود. این فشارها و دلمشغولیها موجب غافل شدن از بخشی از مسائل داخلی شده است.
همچنین راهبرد دشمن در شرایط فعلی، ایجاد نارضایتی داخلی، فشار اقتصادی و بازیهای جنگ روانی با استفاده از رسانههای مسلط خود با داشتن امکانات ارتباطی بسیار گسترده موجب ایجاد وضعیت موجود شده است. اصلی ترین ریشه اتفاقات اخیر جمهوری اسلامی ایران همین توطئهها و فشارهاست.
البته نمیشود انکار کرد که بخشی از این نارضایتیها و اتفاقات به دلیل غفلت از برخی از مسائل ظریف داخلی به ویژه در حوزههای اجتماعی، در ایجاد ارتباط با نخبگان جامعه، در ایجاد ارتباط با متن جامعه است.
ما باید متناسب با شرایط جدید، تغییر نسلها، مطالبات و انتظارات مردم را دریابیم و در چهارچوب اصول گفتمانی جمهوری اسلامی ایران و چهارچوب قانون اساسی از ظرفیتهای انعطافپذیر این ساختار استفاده کنیم و پاسخگوی انتظارات باشیم.به طور طبیعی مردم مطالباتی دارند. ما باید پاسخگوی برخی از مطالبات باشیم که در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران هستند.
به نظر من جمهوری اسلامی ایران و گفتمان جمهوری ظرفیت انعطافپذیری را دارد. هم ظرفیت انعطاف پذیری دارد و ظرفیت پویایی بسیار خوبی دارد.با توجه به پویایی افکار ما و ملت ایران، فکر سیاسی جمهوری اسلامی ایران هم پویاست. دلیلش این است که فکر اسلام محمدی پویاست. و معتقدیم که اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشر در همه اعصار و همه دنیاست. با توجه به این شرایط گفتمان سیاسی جمهوری اسلامی ایران پاسخگوی همه شرایط و همه نیازهای جامعه است.
همیشه باید واقع بینانه اصول تاکتیکهای حکمرانی و اصول حکمرانی و تصمیمات را به روز کنیم و از جامعه بازخورد بگیریم و خود را با شرایط جدید جامعه تطبیق دهیم. و نگران نباشیم از بازخورد گرفتن از ساختارها، نگران نباشیم از اصلاحات، نگران نباشیم از اصلاح امور، نگران نباشیم از اصلاح تصمیمات.
ما باید شروع کنیم به تبعیضزدایی از همه قوانین و مقررات، آییننامههای مربوط به اشتغال و امتیازات. و اجازه ندهیم رانتها شکل بگیرد. رانت را به قانون تبدیل نکنیم.
در باب گلایه بسیاری از مدیران اینگونه بگویم که متاسفانه اکنون بسیاری از حقوقهای نجومی به قانون تبدیل شده است.به نظرم تبعیضزدایی از قوانین و مقررات به ویژه از حوزه استخدام و آموزش و تحقق عدالت بخشی از مطالبات بدنه اجتماعی ماست.
از سویی توجه به ظرفیت اصل سوم قانون اساسی درباره حقوق مردم و حفظ حرمت بیش از پیش حریم شهروندان بسیار مهم است و باید اصلاح ساختارها، اصلاح قوانین ومقررات و آییننامهها و رویهها را آغاز کنیم.در واقع اگرچه شیوههای حکمرانی ما نقاط قوت بسیار افتخار آمیزی دارد، اما خب ممکن است در برخی شیوههای مدیریتی ما ضعفها و نقدهایی نیز وجود داشته باشد، معصوم که نیستیم!
اصلاح در دو حوزه باید خیلی زود آغاز شود. تبعیضزدایی از قوانین و مقررات و آییننامهها و رویههای مربوط به حوزه اشتغال و استخدام و امتیازات و حق و حقوق و دیگری توجه به اجرای دقیق فصل سوم قانون اساسی و به ویه در این حوزه به حریم خصوصی شهروندان توجه شود، ملاحظات و ملازماتش باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. و این حوزهها بابد باحساسیت مدیریت شود.
آیا میتوان برای اعتراضات مدنی مردم رویهای متفاوت در نظر گرفته شود؟
ما باید برای اعتراضهای مدنی و طبیعی مردم یک قانون و مسیر مطمئنی طراحی کنیم. قانون احزاب که در اوایل انقلاب تصویب شده بود و در چند سال گذشته با پیگیری بنده در وزارت کشور اصلاح شد، یک آیین نامه اجرایی دارد که میشود متناسب با آن اقدام کرد.
البته آیین اجرایی قبلی که در زمان نخستوزیری میرحسین موسوی تصویب و ابلاغ شده مفاد مربوط به تجمعهای اعتراضی و راهپیماییهای اعتراضی بسیار بسیار سختگیرانه دارد، یعنی بنده در ۵ سالی که مدیرکل سیاسی بودم نتوانستم به استناد این آیین نامه سیاسی مجوزی صادر کنم. به دلیل اینکه به شدت سختگیری در آن وجود دارد. به هر حال من انتظار دارم حالا که قانون جدید اخلاق در مجلس تصویب و ابلاغ شده است. برای هدایت اعتراضهای عمومی یک مسیر مطمئن و قانونمندی طراحی شود تا تکلیف مردم یا افراد معترض و نقدیهایی وجود دارد، مشخص شود.
اعتراض یعنی نقد، اعتراض عمومی یعنی نقد عمومی، نقد عمومی هم همه مردم را شامل نمیشود ممکن است برخی از مردم به سیاستی اعتراض داشته باشند، حقشان است. در یک جامعه مدنی در یک نظام سیاسی متکامل نقد هم یک سرمایه است. اعتراض هم یک سرمایه و فرصت است. ما باید دراین زمینه هم کار کنیم.
به نظر شما تفاوت مهم این ناآرامی ها از نظر تعداد معترضان و زمان طول کشیدن آن با موارد قبلی به ویژه سال ۸۸ چیست؟
بخش غالبی از اعتراضات مربوط به متولدین دههای ۸۰ و ۹۰ میشود. یعنی یک تفاوت نسلی وجود دارد. مطالبات در این قضیه نه اقتصادی که بیشتر سیاسی است. حالا ممکن است در بدنه آن اقتصادیها هم به آن بپیوندند.
برخلاف جریان اعتراض ۸۸ یک جناح سیاسی با تابلو و به صورت رسمی پشت این قضیه نیست. در سال ۸۸ یک جناح سیاسی پشت این قضیه بود که حتی سران جناحهای سیاسی به خیابان میآمدند. من یادم است که حتی مجید انصاری به خیابان آمده بود.
به هر ترتیب در آن سال یک جناح سیاسی با یک با اعتماد به نفس خاصی به میدان آمده بود اما اکنون هیچ جناح سیاسی با تابلو و رسما پشت سر این اعتراض نیست.
بخشی هم کار رسانههای مزاحم خارجی است که مصداق دخالت در امور داخلی است که ما باید این را از مسیر حقوق بینالملل و سیاسی و دیپلماتیک هم پیگیری کنیم.
بخشی هم قابل انکار نیست که ریشههای اجتماعی در داخل کشور دارد که باید به صورت واقع بینانه تحلیل کنیم.یک تحلیل واقعبینانه داشته باشیم و به دنبال علاج آن باشیم. علاجش هم وجود دارد و خیلی سخت نیست. اصلا سخت نیست! این بخشی که ریشه اجتماعی دارد و واقعیتی در جامعه است به سادگی با دو حرکت میشود حل کرد.
بهترین رفتار دولت در این زمینه برای پایان یافتن ناآرامی ها یا پس از آن چه میتواند باشد؟
اتفاقات مثل یک کوه یخ است. بخشی از آن بیرون و بخشی دیگر پایین است. نخست باید از وضعیت موجود و این وقایع تحلیل واقعبینانه و درستی داشته باشیم.
اگر تحلیل و تشخیص درستی داشته باشیم میتوانیم آن را خوب درمان کنیم. اما اگر بخواهیم به نوعی لاپوشانی کنیم، روی زخم را ببندیم و پنهان کنیم، نتیجه نمیدهد. به نظرم این زخم نشان از وجود عارضه ایست که باید آن را تشخیص دهیم و درمان کنیم. خیلی سخت و خیلی عمیق نیست با دو حرکت میشود برخی از رویهها را اصلاح کرد و به عنوان فیدبک و به عنوان فرصت از این جریان می توان استفاه کرد.
اعتراضهای اجتماعی فرصتی برای متولیان جامعه است.اعتراض و تحرک به سان یک درد است. شما وقتی در بدنت دردی را احساس میکنید، آزمایش میدهید و سونوگرافی میکنید. و پس از آن بیماری تشخیص داده میشود و پس از آن به دنبال درمان آن هستید.
به نظرمن بخشی از آن همانطور که مقام معظم رهبری به موقع فرمودند توطئه خارجیهاست. اما بخشی از این اعتراضات یک درد است و مواردی در شیوه مدیریتی ما وجود دارد که باید آنها را خوب تشخیص دهیم تا متناسب با درد بتوانیم درمان کنیم. خیلی سخت نیست و بسیار سادهاست.
بیشتر بخوانید :
تحلیل متفاوت مطهری از «ریشه حوادث اخیر» ضرغامی : باباجون مردم اگر نخوان امربمعروف بشن کیو باید ببینن؟! عضو مجمع تشخیص مصلحت : شعارهای معترضان به طور غیرقابل باوری تند است/ با زور نمی توان مملکت را اداره کرد/ باید بینش امنیتی حاکمیت را تغییر بدهیم رئیسی چه کسانی را «مگس» خطاب کرد ؟ / واکنش معاون سیاسی دفتر رییس جمهور به توئیت مشاور امنیت ملی کاخ سفید۲۱۲۲۰
کد خبر 1682672منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: مجلس یازدهم تجمعات اعتراضی میر حسین موسوی مهسا امینی جمهوری اسلامی ایران قوانین و مقررات تبعیض زدایی آیین نامه ها واقع بینانه جناح سیاسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۷۱۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»
الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنجشنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آلسعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمیگردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.
دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در گفتوگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله میگوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من بهشخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیقتر بررسی میکنم، میبینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروههای موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن میپردازد؟
نگاه نقادانهای که بر این مسئله حکمفرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجهها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بیحاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد میتوان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.
مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟
در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلفاند.
در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در اینباره، موضعگیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقهها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.
در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود میتوان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهیالیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی میشوند، در ایشان جلوهگر بود. در واقع مسئلهای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز میکند [با استناد به گفتوگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت میکردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بنبست چه نقشی دارد؟
قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار میآید. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیتهای قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطهای میرسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بیپاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را بهعنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟
در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
خودکشی «رزیدنتها» نیز مشمول این دغدغه است؟
صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنتها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.
فکر میکنید تداوم اطلاعرسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید بهصورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تکتک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابتقدم بوده و میکوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گستردهتری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.
بیشتر بخوانید:
خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راهحل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنتها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289